جدول جو
جدول جو

معنی غلغلک آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

غلغلک آمدن
(دَرْ، رُ دَ)
غلغلک آمدن کسی را، به خنده افتادن از غلغلک:غلغلکش آمد. غلغلکش نیامد. رجوع به غلغلک شود
لغت نامه دهخدا
غلغلک آمدن
با غلغلک آمدن کسی را. بر اثر غلغلک به خنده افتادن: هر چه سعی کردیم غلغلکش نیامد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَرْ، رَ / رِ دَ)
جنبانیدن انگشتان در زیر بغل و پهلوی آدمی تا به خنده درآید. خارانیدن جایی حساس از تن کسی تا او را خنده افتد چون زیر بغل و کف دست و کف پای. غلغلک. رجوع به غلغلک شود
لغت نامه دهخدا
جنبانیدن انگشتان در زیر بغل پهلو و کف پای کسی تا بی اختیار به خنده افتد
فرهنگ لغت هوشیار